برای نقد و افشای تجمعی که بنام “کنفرانس گذار به دموکراسی روزهای هفتم و هشتم ماه ﺁوریل (۲۰۱۲) در واشنگتن برگزار شد٬ کافی است کسی اخبار و رویدادها و اسامی شرکت کنندگان این کنفرانس را بازگو کند. این یکی دیگر از کنفرانسهایی بود که به اصطلاح قرار است ﺁلترناتیو راست و بورژوایی و مطلوب غرب را شکل دهد. اما فضای این کنفرانس بخوبی نشان میداد که چقدر کار در ایران برای جریانات بورژوایی و راست و ضد انقلاب و بویژه طرفدار جمهوری اسلامی سخت شده است. بسیار مشکل است که انسان حقارت و زبونی ای که در فضای این کنفرانس موج میزد را با زبانی متین و محترمانه انعکاس دهد. واقعا اگر پوشش فعال رسانه های فارسی زبان ﺁمریکائی و غربی نبود٬ این تجمع حدودا ۲۰ نفره حتی اسمش هم جایی برده نمیشد و کسی از ﺁن به نام دهن پرکن “کنفرانس” یاد نمیکرد. (بی بی سی تعداد را پنجاه نفر گزارش کرد) اما خود همین که صدای ﺁمریکا و بی بی سی و رادیو فردا و امثالهم که سیاست رسمی دول ﺁمریکا و غرب را دنبال میکنند٬ چنین تجمعی را با ﺁب و تاب و بزرگنمایی مطرح مینمایند و به ﺁن دخیل می بندند٬ نیز خود گویای وضعیت ناجوری است که کل بورژوازی در ﺁن گرفتار ﺁمده است و جداگانه باید به ﺁن پرداخت. این کنفرانسی بود که جریانات راست و بعبارت دقیقتر راستهای طرفدار جمهوری اسلامی٬ یعنی راست ترین جناح اپوزیسیون راست ابتکار ﺁنرا در دست داشتند. اسم خودرا جمهوریخواه و دموکراسی طلب و سبز و سکولار و امثال اینها میگذارند. در میان ﺁنها کسانی مثل محسن سازگارا٬ نوری زاده٬ و فاطمه حقیقت جو و علی افشاری٬ نامهایی ﺁشنا و گویای اهداف و حال و هوای این کنفرانس کذایی است. در این کنفرانس بنا به گفته یکی از شرکت کنندگانش حتی بکاربردن واژه “براندازی” ممنوع بوده است. یا حداقل کسی حق نداشته است که کتبا این عبارت یا عباراتی شبیه ﺁنرا در متون مربوط به این کنفرانس بکار ببرد. سخنرانی ها طبق معمول در چند مورد با اعتراض برخی شرکت کنندگان روبرو شد و جلسه به تشنج کشیده شد. اینها فعلا تا حد “انتخابات ﺁزاد” در جمهوری اسلامی پیش ﺁمده اند! یکی از برگزار کنندگان ﺁن بنام ﺁهی میگوید تجربه انقلاب در ایران باعث میشود که ما مخالف انقلاب باشیم و تنها چیزی را که درست میدانیم “انتخابات ﺁزاد” است. اما برای رسیدن به این هدف یک مشکل “کوچک” دارند و ﺁن اینکه یک کسی باید حکومت اسلامی را قانع کند که این انتخابات ﺁزاد را برگزار کند! و ثانیا مردم از انقلاب خسته نشده اند بلکه سال ۸۸ نشان دادند که بسیار رادیکالتر از قبل دنبال انقلابند. اینها سالهاست دور خود میچرخند و تجربیات غیر انقلابی و یا ضد انقلابی در کشورهای مختلف را حلاجی میکنند تا برای ایران الگو برداری کنند. اروپای شرقی٬ ﺁفریقای جنوبی٬ ﺁرژانتین بعد از سرهنگها٬ اسپانیای بعد از فرانکو و حتما برمه که این روزها دست به مانورهایی در این زمینه زده٬ دهانشان را ﺁب می اندازد. مساله شان هم اینست که در همه این کشورها تحولاتی صورت گرفته اما ﺁلترناتیوهای بورژوایی سرکار ﺁمده اند یا سرکار مانده اند. مردم و کارگران همچنان بی حقوق باقی مانده اند. نظام سرمایه داری دست نخورده باقی مانده است. و این ها بیشترین چیزی است که این جماعت و اربابانشان دنبال میکنند. و نمی فهمند یا وانمود میکنند که نمی فهمند که در ایران اوضاع از همه این کشورها متفاوت است و جامعه چپ تر است٬ انقلاب و کارگر جای برجسته ای دارد٬ جنبش ﺁزادی زن فعال و رادیکال است٬ کمونیسم کارگری و حزبش یک پای اصلی سیاست در ایران است و مردم تجربه سی سال جنگ و کشاکش با حکومت اسلامی را دارند و به هیچ گوشه ای از این حکومت رضایت نمیدهند و نخواهند داد. جمهوری منفور اسلامی کاری کرده است که هرکس که یک روز هم با این حکومت خوش و بش کرده است جایی در سیاست ایران نخواهد داشت٬ چه رسد به سرپاسدار و بسیجی و نماینده سابق مجلس اسلامی و وزیر سابق حکومت و پادوهای ریزودرشت ﺁنها. و همین باعث میشود که این جماعت راست به این وضعیت مفلوک و بی افقی اسیر شوند که چند سال است این در و ﺁن در میزنند که یک تشکل و تجمعی را شکل دهند اما سرﺁخر با جنگ و دعوا و بن بست باید راهشان را بکشند و بروند. تابستان سال گذشته همین سازگارا و نوری زاده و جریان فدرلیست و قوم گرایانی نظیر مهتدی و خالد عزیزی در لندن جمع شدند تا افتضاحشان در مورد جریان مشهور “سردار نقدی” را ماستمالی کنند. و خود کنفرانس لندن هم به افتضاح دیگری برایشان تبدیل شد. چند ماه پیش (فوریه امسال) در استکهلم در کنفرانس مخفی و کذایی اولوف پالمه جمع شدند و فقط شکست و فضاحت نصیبشان شد. اکنون هم در واشنگتن جمع شدند و تنها چیزی که میتوانند به ﺁن افتخار کنند اینست که این بار کنفرانس ما “مخفیانه” برگزار نشد٬ و پول بلیط و هتلمان را خودمان دادیم! بیچاره ها ناچارند مدام نسبت به فشار بیرون عکس العمل نشان دهند!
بطور واقعی هر بار تلاش و تقلای اپوزیسیون راست ایران برای اینکه خودی بنماید و تکانی بخود بدهد٬ ناتوانی و حقارت ﺁنها را جلوی چشم قرار داده است و شکست تازه ای را برای ﺁنها رقم زده است. فکر نمیکنم هیچکدام از شرکت کنندگان٬ از شرکت خویش در این کنفرانس کذایی خشنود باشند. چندتن از ﺁنها علنا پشیمانی خودرا ابراز کرده اند. شاید همان بهتر باشد که در خلوت خویش به مدیحه گویی یکدیگر بپردازند و دست از بلند پروازی و نقشه های غلط انداز بردارند.*