توافقات اخیر جمهوری اسلامی و رژیم عربستان یک خبر داغ در روزهای اخیر است. چرا که این دو رژیم دشمنی دیرینه و عمیق و تاریخی ای با هم داشته اند و توافقات ناگهانی آنها در پکن این سوال را ایجاد کرده است که چه عواملی باعث شدند که این نزدیکی صورت گیرد، تا چه حد این نزدیکی دوام خواهد داشت و چه اهمیتی دارد؟
توافق با عربستان برای جمهوری اسلامی مثل همان نوشیدن جام زهر است. این یک شکست آشکار برای این حکومت است. همانگونه که اشاره شد دشمنی و خصومت این دو رژیم بسیار عمیق و ریشه دار است. حتی قبل از روی کار آمدن حکومت اسلامی، حکومت های پهلوی در زمان رضا شاه و پسرش نیز با عربستان درگیر کشاکش و بحران و افت و خیزهای طولانی مدت بوده اند. با روی کار آمدن جمهوری اسلامی این بحرانها تشدید شد و ابعاد تازه ای بخود گرفت. جمهوری اسلامی رژیم عربستان را همیشه حکومت کفر و مرتد و اشغال کننده خانه خدا و امثال اینها معرفی کرده است. به سفارتش سالها پیش حمله کردند و یکی از سیاستمداران این کشور را به قتل رساندند. به عربستان از طریق حجاج اسلحه صادر کردند و لو رفتند و رسوایی ببار آوردند. تظاهرات ضد حکومت سعودی توسط حجاج در سال ۱۳۶۶ به راه انداختند و نزدیک به ۵۰۰ نفر از حجاج ایرانی در آن به قتل رسیدند و یا ناپدید شدند. عربستان هم در مقابل علیه جمهوری اسلامی اقدامات و تبلیغات زیادی راه انداخته و همه جا از جمله در جنگ ایران و عراق بعنوان یک نیروی مقابل جمهوری اسلامی ظاهر شده است. در یک کلام تخاصم و رقابتهای این دو رژیم بسیار طولانی و بسیار ریشه دار و خونین بوده است.
فشار چند عامل مهم جمهوری اسلامی را ناچار به تن دادن به سازش و توافق با حکومت عربستان کرده است. فشار چین، فشار فضای اعتراضی در داخل، و فشار گسترده بین المللی. اولین و مهترینش فشار دولت چین است که با هر دوی این دو حکومت رابطه اقتصادی و سیاسی فعالی دارد و در سالهای اخیر در منطقه نقش و حضور پررنگ تر و فعالتری داشته است و در تلاش است که نقش یک وزنه تعیین کننده را در منطقه ایفا کند. نفس اینکه توافق اخیر در پکن صورت گرفته گویای حضور پررنگ نقش چین است.
بعلاوه جمهوری اسلامی به دلیل انقلاب زن زندگی آزادی و فضای بسیار اعتراضی در داخل کشور نیاز حیاتی به این دارد که فشارهای بین المللی را روی خود کم کند. محاسبه حکومت اینست که با کم کردن تنشهای بین المللی وضعیت اقتصادی بهتری خواهد داشت و میتواند از این طریق و همچنین با محدود کردن تبلیغات و فشارهای بین المللی اوضاع داخل کشور را آرامتر کند.
وضعیت ورشکسته اقتصادی جمهوری اسلامی هم خود یک فاکتور مهم است که سازش و توافق با عربستان از نظر جمهوری اسلامی کمک میکند که هم در اوپک و هم در توافقات برجام نقش مثبتی ایفا کند و گشایشهای اقتصادی را برای حکومت ایجاد کند.
کنار کشیدن حکومت اسلامی از بحران سازی و جنگ های نیابتی در یمن و سوریه و لبنان برای عربستان شاید مهمترین عامل کنار آمدن با جمهوری اسلامی باشد. اما از نظر جمهوری اسلامی هم این شاید مطرح باشد که هزینه های اقتصادی و سیاسی این جنگها را از دوش خود کم کند.
اما تا چه حد این توافق میتواند به اهداف مورد نظر طرفین و مشخصا جمهوری اسلامی برسد؟تا چه حد دوام خواهد داشت؟
شخصا فکر میکنم که با توجه به وضعیت شکننده سیاسی و اقتصادی و درونی جمهوری اسلامی این توافقات، محدود و کوتاه مدت و هزینه بردار خواهد بود. اولین و مهمترین مساله برای جمهوری اسلامی اینست که این حکومت ۴۴ سال است صفوفش را با نفرت پراکنی علیه عربستان و حکومت “شرک و وهابی” این کشور دور هم جمع کرده است. عقب کشیدن از این موضعگیری ایدئولوژیک، بحرانها و شکافهای جدی ای را در میان نیروهای اسلامی این حکومت در کشورهای مختلف ایجاد خواهد کرد و مستقیما در صفوف بالای حکومت اسلامی بازتاب خواهد داشت و بحران آفرین خواهد بود.
حکومت اسلامی برای سازش با عربستان ناچار است در یمن و عراق و سوریه و لبنان به عربستان امتیاز بدهد و نیروهای دست ساز خود را عقب بکشد. نفس همین سیاست برای حکومت اسلامی ساده نیست. مهمتر از همه عقب کشیدن از حمایت و تسلیح نیروهای حوثی در یمن برای جمهوری اسلامی به معنای از دست دادن یک پایگاه مهم این حکومت علیه عربستان است و با مخالفتهای جدی ای از جانب نیروهای حامی این رژیم در منطقه مواجه خواهد شد، و عربستان هم بدون این عقب نشینی با جمهوری اسلامی مطلقا وارد معامله و سازش نخواهد شد. در عراق فی الحال نیروهای حامی حکومت اسلامی زیر فشار اعتراضات اجتماعی تا حد زیادی عقب رانده شده اند. اما با این توافق بیشتر تضعیف خواهند شد. در سوریه و لبنان هم بدرجه ای این فاکتور مهم است و حکومت اسلامی ناچار به امتیاز دادن است.
دستاورد این توافق برای جمهوری اسلامی چندان روشن نیست. قطعا حکومت اسلامی تلاش میکند حکومت عربستان را تشویق کند که از حمایت از برخی نیروهای اپوزیسیون راست برحذر دارد. اما کم شدن حمایت عربستان تاثیر تعیین کننده ای بعید است بر فعالیت های آنها داشته باشد. یک هدف هر دو رژیم کنار زدن رقابتها در اوپک است. این هم خیلی سرراست نیست. عربستان در بازار جهانی بسیار فعال است و نمتیواند افزایش بی رویه قیمت نفت و بحران سازی برای کشورهای غربی را که هدف حکومت اسلامی است، دنبال کند. بنابرین در اوپک این توافق تاثیر کمتری خواهد داشت.
به احتمال زیاد خیلی زود برای حکومت اسلامی روشن خواهد شد که دستاورد این توافق نسبت به تاثیرات منفی آن در صفوف حکومت، بسیار محدود است و جناحهای آن تلاش خواهند کرد که زیرآب این توافق را بزیند. دراین صورت کشاکشها و بحرانها و اتهام زدنهای متقابل خیلی سریع شروع خواهد شد و طرفین رسما یا غیر رسمی از این توافق کنار خواهند کشید. اما حتی در آن صورت هم جمهوری اسلامی بازنده این توافق خواهد بود و عوارض این توافق را متحمل خواهد شد. در این میان دولت چین اگر از اهرمهای موجود خود برای فشار بر آنها استفاده کند باعث تعمیق و تشدید بحران و وضعیت پیچیده تری بویژه در صفوف حکومت اسلامی خواهد شد.
تا آنجا که به فضای منطقه و کشاکشها و جنگهای منطقه ای مربوط میشود هرچه این این جنگها کمتر باشند به نفع مردم منطقه و ایران است. اما بدون کنار رفتن حکومتی مثل جمهوری اسلامی که موجودیتش به این جنگها و کشاکشهای نیابتی و غیرنبابتی گره خورده، امید چندانی به تخفیف این بحرانها و جنگها نمتیوان داشت.